جمعه , ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 2024 - 05 - 17 ساعت :
» شعر و دل نوشته » چشمانت را ببند، گوش‌هایت را بگیر…
شعر و دل نوشته

چشمانت را ببند، گوش‌هایت را بگیر…

۱۸ آبان, ۱۴۰۲ 4۰

چشمانت را ببند

گوش هایت را بگیر

این بار می‌خواهم یا دل و از جان با تو سخن بگویم،

نمی‌دانم چه شد

کی و از کجا آمد

هر چه هست از جانب خداست اوست،

او، که در معجزه کردن دستی بر آتش دارد

و این بار نیز معجزه کرد

معجزه ای به زیبایی عشق

عشقی که با زیبایی تو درآمیخته و در وجود من نهاده است

من، که پیش از تو فهمی از زیبایی زندگی نداشتم

و اینک می‌خواهم با جان و دل از این معجزه برای تو بگویم

گفتنی از عمق وجود،

برای تو

می‌خواهم با دل و جان این عشق الهی را باور کنی

این معجزه را نه با چشم و گوش، که با دل و جان ببین و پذیرا باشی

باشد که این معجزه خداوند گره گشای همیشگی زندگیمان باشد

و بدان که به پاس این عشق،

دوستت دارم و دوستت دارم و دوستت خواهم داشت…

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×